محل تبلیغات شما



بهار از دیوارها گذشته بود، عنوان کتابی از علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) است. این کتاب پنج داستان کوتاه را در برمی‌گیرد.

 

قسمتی از یک داستان:

باران فروردينی هر روز پنجره را با گلاب شستشو می‌داد و دامنِ برگچه‌های كال و زلفكان بنفشه‌ها را الماس‌آجين می‌كرد. كم‌كم پروانه‌های لطيف‌بالِ شكوفه نيز بر انگشت شاخه‌ی سيب‌بن نشستند و عطرِ حضورشان با صداي بال‌هاي دو نخستين پرستويی كه در سقف خانه آشيانه كردند، درآميخت. بوی عيد در اطاق كوچك، يعنی در زندان خانگی من نيز پيچيد.

بهار از ديوارها گذشته بود اما من هنوز بيرون از بهار بودم. من از بهار عبور نكرده بودم. بهار از من عبور نكرده بود.

آه! چه روزهايی باد مسافر، با كتان سبزِ دامانش مرا آواز می‌داد و به هجرت فرامی‌خواند؛ و باران با انگشتگك نقره‌يی‌اش به شيشه می‌نواخت، و به شكفتن‌ام برمی‌انگيخت، و به تماشا. همه چيز بوی تغيير» می‌داد».

 

برای دریافت این کتاب، به تلگرام مکث در پرانتز آبی مراجعه کنید.

 

 

https://t.me/makseabi

دانلود نسخه‌ی پی.دی.اف از لینک زیر

معرفی کتاب دیدم خدا می‌گریست

معرفی کتاب در تبعید خاک

معرفی کتاب درنگ‌پاره‌ها

بهار ,گذشته ,می‌داد ,بوی ,داستان ,نكرده ,بهار از ,و به ,می‌داد و ,از بهار ,گذشته بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عاشق کسی که عاشقم نیست...